این پایان نامه در مورد نکاح دختر باکره  با عنوان تحلیل فقهی و حقوقی اذن ولی در نکاح دختر باکره می باشد.از لحاظ تطبیقی نظرات فقه و اهل سنت و همچنین قانون مدنی که بیشتر جنبه فقهی آن حاکم است در زمینه اذن پدر یا جد پدری در نکاح دختر باکره نظریات ودید گاههای متفاوتی را دارند . فقهای قدیم بر این باور بوده اند که دختر این اختیار را ندارد که حتی بتواند در امر ازدواج خود اظهار نظر کند وهمه کار بر عهده پدر وجد پدری می باشد که شاید با واقعیت آن روزگاران موافقت داشته باشد و البته این افراد برای بیان نظریات خود دلایلی دارند که ما آنرا مورد بررسی قرارمی دهیم. 

 

 

 

حقوقدانان معتقدند که پدر وجد پدرولایتی بر باکره که به سن بلوغ رسیده ندارند ودختر در یک چنین مواردی خود می تواند به طور مستقل عقد نکاح خود را واقع سازد. با رسیدن هر فردی به سن بلوغ از تحت ولایت خارج می شوند ومی توانند مانند دیگر افراد امور خود را خودشان به عهده گیرند وانجام دهندچه اصل در اصول حقوقی عدم ولایت افراد بر یکدیگر می باشد واینکه ما قائل به ولایت بر افراد در سن صغر وقبل از بلوغ می گردیم می توان عنوان کرد که به این علت است که افراد در سن صغر نمی توانند به درستی این امور را انجام دهند ولی بعداز صغر به سنی رسیده اند که می توانند امور خودرا بدرستی انجام دهندوامور ایشان به خود آنها واگذار می گردد ودیگر در این موارد نیازی به ولایت داشتن باقی نمی ماند ودر این زمینه هیچ تفاوتی بین دختر وپسر وجود ندارد ودختران نیز همانند پسران می توانند به رای وعقیده خود عمل کنند .

 

 

 

 

امروز دیگر اذن پدرو جدپدری بر دختر باکره آن هم دختری که به سن بلوغ رسیده مورد انتقاد می باشد این اذن بیشتر جنبه اخلاقی وارزشی دارد .بنابراین در ازدواج دخترباکره بدون اذن پدر یاجدپدری حتی المقدور باید سعی درد وام عقد نکاح که به عقد عمر می ماند،کنیم.اذن در دختر صغیره مطابق اصل و اذن در دختر کبیره برای نکاح امری استثنایی می باشد اذن پدر یا جدپدری از دیدگاه فقه امامیه واهل سنت و قانون ما اذنی می باشد که به نظم عمومی مربوط بوده و قابل انتقال به دیگری حتی مادر دختر نمی باشد ومنحصر به پدر وجد پدری بوده وغیر قابل رجوع میباشد.

 

 

 


دیدگاههایی در مورد استقلال باکره  یا استقلال پدر یا جد پدری وهمچنین تشریک دختر واذن پدر یاجدپدری بین فقهای امامیه واهل سنت وقانون وجود دارد که قانون مانظریه تشریک را که بیشتر جنبه فقهی دارد پذیرفته است برعکس فقهای اهل سنت که هرکدام از فقهای حنفی وحنبلی وشافعی ومالکی دیدگاههای خود رابیان نموده اندو در مجموع چه فقه امامیه چه اهل سنت وچه قانون ما قبول دارند که مادامی که دختر باکره می باشد در هرسنی باشد اذن پدر یاجدپدری را لازم دارد،همچنین مشروعیت وعدم مشروعیت دخول وازاله بکارت قبل از عقد شرط سقوط اذن پدر یا جد پدری نمی باشد درتعارض اذن پدر وجد پدری امروزه مسلما اذن پدر مقدم بوده چراکه  هسته خانواده دیگر در زمان کنونی جد پدری را جزء خانواده  نمدانند از طرفی عدم دسترسی ومحجوریت پدر یاجد پدری وممانعت غیرموجه انان موجب سقوط اذن آنان به سبب حکم بودن این اذن، می گردد. 

 

 

 

 

 

 


فهرست مطالب
چکیده:    3
مقدمه    4
فصل اول    8
مقدمه    8
بخش اول: کلیات اذن    10
مبحث اول:اذن عمل حقوقی نیست    11
مبحث دوم:اذن عمل حقوقی می باشد    11
بخش دوم:    13
مبحث اول: اذن یک طرفه است    14
مبحث دوم:اذن قابل رجوع است.    16
مبحث سوم: اذن حق است یا حکم    17
مبحث چهارم:اذن ولی مطلق نبوده ومنحصر به پدریاجدپدری می باشد.    19
بخش سوم: ولایت پدر و جد پدری در نکاح باکره    20
مبحث اول: ولایت در لغت    21
مبحث دوم: ولایت در اصطلاح    22
مبحث سوم: اذن پدر یاجد پدری بردخترباکره درنکاح    25
-گفتار نخست: اذن پدر    26
گفتار دوم: اذن جد پدری    27
مبحث چهارم: تعارض اذن پدر یاجد پدری بردخترباکره درنکاح    28
مبحث پنجم:اذن پدروجدپدری برباکره صغیره درنکاح    30
مبحث ششم: اذن پدر یا جد پدری در برباکره کبیره درنکاح    33

 

 

فصل دوم: بررسی تطبیقی اذن پدر و جدپدری درنکاح دختر باکره 

مقدمه    36
بخش اول:دیدگاههای حقوقی،فقه امامیه واهل سنت در نکاح دختر باکره    37
مبحث اول: استقلال پدر یاجد پدری در نکاح دختر باکره    38
گفتار نخست: استقلال پدر یاجد پدری در نکاح دختر باکره ازدیدگاه حقوقی    38
گفتاردوم: استقلال پدر یاجد پدری در نکاح دختر باکره ازدیدگاه فقه امامیه    39
گفتارسوم: استقلال پدر یاجد پدری در نکاح دختر باکره ازدیدگاه اهل سنت    41
مبحث دوم: استقلال  دختر باکره در نکاح    44
گفتارنخست: استقلال  دختر باکره در نکاح ازدیدگاه حقوقی حقوقی    44
گفتاردوم: استقلال  دختر باکره در نکاح ازدیدگاه فقه امامیه    45
گفتارسوم: استقلال  دختر باکره در نکاح ازدیدگاه اهل سنت    49
مبحث سوم: تشريك بین دخترو پدریاجدپدری در نکاح    51
مبحث چهارم:وجود اذن پدروجدپدری درنکاح دایم واستقلال دختر باکره درنکاح منقطع    53
مبحث پنجم: استقلال باکره درنکاح دایم ووجوداذن پدروجدپدری درنکاح منقطع    54
گفتارنخست: فقه شافعي    54
گفتار دوم: فقه حنبلي و مالكي    56
گفتارسوم: فقه حنفي    56
بخش دوم: بررسی تطبیقی فقهی و  وسنی وحقوقی اذن پدروجدپدری    57
بخش سوم: تبعیت قانون مدنی ازنظریه تشریک    62
نتيجه بخش سوم:    63

 

 

فصل سوم: وجود وعدم وجود وضمانت اجرای اذن پدر یا جد پدری در نکاح دخترباكره

مقدمه    65
بخش اول: موارد سقوط اعتبار اذن پدروجدپدری درنکاح باکره    66
مبحث اول: سقوط اذن در صورت محجوريت پدر یاجدپدری    67
مبحث دوم: سقوط اذن در صورت عدم دسرسی به پدر یا جد پدری    68
مبحث سوم: سقوط اذن پدر یاجدپدری درصورت ممانعت غیرموجه    69
بخش دوم: ضمانت اجرای نکاح بدون اذن باکره    75
مبحث اول: بطلان نکاح بدون اذن.    75
مبحث دوم: صحت نکاح بدون اذن    77
مبحث سوم: عدم نفوذنکاح بدون اذن    79
بخش سوم: رویه قضاییه  و نکاح بدون اذن    82
بخش چهارم: جمع بندی حقوقی،فقهی،سنی درموردنکاح بدون اذن    86
مبحث اول :آثار اذن درنکاح باکره    87
ماده 1043 قانون مدنی :    89
در ابتدای تحلیل این ماده به بررسی باکره ، آلت بکارت و انواع آن در علم پزشکی می پردازیم .    90
باتوجه به مطالب آورده شده انواع بکارت به شرح زیر می باشد:    90
مبحث دوم :باکره وثیبه درنکاح    91
خو ارضائی    92
ثیبه در فقه :    93
مبحث سوم :اجازه واذن در نکاح    98
نتيجه بخش چهارم:    115
نتیجه:    119
منابع وماخذ    120